جــ ــالــ ــب
دهانم پر از حرف است اما با دهان پُر هم نباید سخن گفت .

یاسمنگولا شنبه میره مغازه/موتورباباش هست داغونو قراضه...

یاسمنگولا به باباش میگه تو خوبی بابای یاسمنگولا به یاسمنگولامیگه:یاسمنگولا خودت خوبی...

یاسمنگولا در کوچه رو باز کرده / دستشو رو بچه ها دراز کرده

مامان یاسمنگولا میگه این کارها خیلی زشته / یاسمنگولااین جمله رو بالا سرش نوشته.

یاسمنگولا میره تو باغ بچرخه / باباش خریده براش دوچرخه

یاسمنگولا سیگار رو دوست نداره / دود سیگار کفرش رو در میاره

یاسمنگولا...آخ آخ..دخترگولا...آخ آخ

یاسمنگولا یه دختر زرنگه / بندهای کفشش رو خودش می بنده

 یاسمنگولا پاش لایه در گیر کرده بود /سگه واسه گرفتنش تیر کرده بود

یاسی همش جیغ می کشید کمک کمک / مامان یاسی اومد زدش یه فص کتک


ارسال شده در تاریخ : جمعه 26 اسفند 1390برچسب:, :: 18:16 :: به قلم : مهدی احمدیان

صفحه قبل 1 صفحه بعد

تصویر وبلاگ
کپی کنید و در وبلاکهاتون قرار بدین و منبع را ذکر کنید.
موضوعات جالب
آخرین مطالب
نويسنده
لینکدونی

javahermarket